صدراصدرا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

فرشته كوچك من

روزی که فرشته کوچولو اومد تو دل مامانی

سلام عزیز دل مامان چند روز بود که حالم خوب نبود فکر کردم مشکل معده پیدا کردم میخواستم برم دکتر گوارش .بعد پیش خودم فکر کردم نکنه خبری شده باشه گفتم بزار اول مطمین شم برای همین رفتم بی بی چک خریدم بابایی نبود گذاشتم دیدم بله مثبته ولی باورم نمیشد آخه از وقتی که من بابا تصمیم گرفتیم که بیای تو زندگیمون زیاد نگذشته بود فکر نمیکردم تو به این زودی بیای تو دل مامانی.فرداش یعنی ٥/٤/٩٠ رفتم آزمایش دادم که جوابش مثبت بود اون روزم بابایی نبود آخه میدونی کار بابایی اینجوریه که ٢٤ ساعت سر کاره ٤٨ ساعت آزاده.اومدم خونه اول به بابا زنگ زدم خبر دادم اونم مثل من اولش باور نمیکرد.بعد از چند روز هم به خانواده ها گفتیم خیلی خوشحال شدن....
11 مهر 1390

رسيدن به نيمه هاي راه ...

سلام عسل مامان ماماني ديگه كم كم داريم ميرسيم به نيمه هاي راه و من بي صبرانه منتظر تكون خوردن تو هستم.پس پسرم تنبلي نكن يه كم شيطوني كن كه مامان بتونه تكون خوردناتو حس كنه و خيالش راحتتر بشه. پسرم من احساس ميكنم آدم وقتي ني ني تو دلشه به خدا نزديكتر ميشه و وجود تو نازنينم باعث شده كه من هم اين حس و داشته باشم. من هر لحظه به يادتم و سلامتيتو از خدا خواستارم . فرشته كوچولو تو هم براي مامان و بابا دعا كن ...
10 مهر 1390

سونو و آزمایش غربالگری

سلام عزيز دلم   ديروز رفتم آزمايش و سونوي غربالگري واسه سلامت تو.همه چي خوب و طبيعي بود خداروشكر .تو سونو گفت كه شما 12 هفته اي و احتمالا پسري.   عزيزم هر چي كه باشي براي من و بابا عزيزي فقط سلامتيه تو واسه ما مهمه. ...
10 مهر 1390

اولین سونو و شنیدن صدای قلب نی نی

سلام گلم روز سه شنبه ٢٨/٤/٩٠ برای اولین بار رفتم سونو با بابایی رفتیم ولی بابایی نتونست بیاد تو خیلی هیجان داشتم وقتی داشت سونو میکرد میدیدمت یه موجود کوچولو بودی گفت ٧ هفته و ٥ روزته بعد  صدای قلبتو گذاشت شنیدم مثل گنجشک تند تند میزد الهی قربونت برم .     ...
10 مهر 1390

وروجک من ....

    سلام وروجکم وای مامانی اصلا حالم خوب نیست بعد از ظهر ها هم که از سرکار میام دیگه توان هیچ کاری رو ندارم خدارو شکر که بابایی درکم میکنه و خیلی کمک میکنه نمیدونم وروجک تو دل مامان چه کار میکنی که حال من اینجوریه ولی مامان همه چیزو بخاطر تو تحمل میکنه عزیزم .     خب مامانی میخوام یکم از موقعیتت تو خانواده بگم .تو خانواده من تو سومین نوه هستی و اولین نوه دختری قبل تو دو تا نی نی های  دایی رضا هستند(نوید و نگین) اینا هم بازی های تو میشن بعدا.دو تا دایی داری (رضا و داود)یه زن دایی(نسیم) و یه دون خاله (ناهید) و مامانی (مامان من) و بابا بزرگ(بابای من) تو خانواده بابا مرتضی هم سومین نوه هس...
10 مهر 1390
1